امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

غنچه زندگیم

دعای خالصانه

پسرم سلام این روزها شیب زندگیمان بدجور رو ناهمواریه خیلی به دعات محتاجیم من و بابایی  لطفا برامون دعا کن عزیز دل خدایا دعای پسرکمو قبول کن۰آمین
23 بهمن 1393

سخت اما واجب

پسرک شرینم این روزا دلم بد جوری گرفته میدونی مامان تو چند وقته نه خوب غذا میخوری و نه خوب میخوابی الان که ۱۸ ماهته تازه ۱۰کیلو شدی و من از این موضوع نگرانم برای همین با باباجون تصمیم گرفتیم از شیر بگیرمت ۰ نفس من الان تو یک روز و نیمه که شیر نخوردی و می می عزیزتو اوف شده اما بی قراری اینقدر گریه کردی که منم باهات نشستم به گریه  عزیزکم اروم بگیر و بازی کن و با مامان حرف بزن احساس میکنم باهام قهری و دوسم نداری اما بدون ذره ذره وجودم به تو بنده دیروز های های باهات گریه کردم اخه مامان طاقت اینطور گریتو نداره فقط می خواد تو براش بخندی بخند عزیزم همیشه بخند امید زندگیم همین خنده هاته عشق مامان ازت میخوام صبوری کنی برات سوره والعصر می...
9 بهمن 1393

هجده ماهه ی من

عزیزم  دیروز میخواستم برایت بنویسم اما مهمان داشتیم و نشد پیامم پیام تبریک بود به خودم بابا جان و تو تبریک به مناسبت ۱۸ماهگیت پسرم ۱۸ ماه است به به خانمان نور روشنایی بخشیده ای و چراغ خانه را با وجودت رروشن کرده ای گل خوشبویم اینقدر از داشتن تو خوشحالیم که خودمان را هم فراموش کردیم و تمام وقت و حواسمان به توست  پس امیدم همیشه باش و به زندگیمان معنا بده چراغ خانه را روشن نگه دار  چند روز است که کلمه بابا را یاد گرفته ای و میگویی باب باب  خدایا نگه دار تمام چراغ خانه ها باش یا الرحم الراحمین ۰آمین  تقدیم به تو و باباجان خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی تو دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدمی تو ...
4 بهمن 1393
1